جدول جو
جدول جو

معنی محمد جیلی - جستجوی لغت در جدول جو

محمد جیلی
(مُحَمْ مَ)
ابن عبدون جیلی طبیب معروف. ابن البیطاردر مفردات از او روایت کند از جمله در کلمه (طلق، حرف، مدتی در بصره و زمانی به مصر در 347 هجری قمری به امر بیمارستانی اشتغال و به صناعت منطق اهتمام داشت و این علم را از ابوسلیمان محمد بن طاهر سجستانی فراگرفت. در 360 هجری قمری به اندلس شد و طبیب خاص مستنصربالله و مؤید بالله بود. وی پیش از آموختن طب به علم حساب و هندسه اشتغال داشت و در اعمال کسریه تألیفی نفیس دارد و هیچکس در طب به پای او نرسیده است. (یادداشت مرحوم دهخدا). و نیز رجوع به عیون الانباء شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُحَمْ مَ)
ابن سلام بن عبدالله بن سالم جمحی مؤلف طبقات الشعراءو غریب القرآن، کتاب الفاصل و کتاب بیوتات العرب و غیره. از حمادبن سلمه و مبارک بن فضاله و دیگران دانش فراگرفت و امام احمد بن حنبل و ثعلب و ابن الابار از وی روایت کنند. از بزرگان ادب و شعر بود در سن هشتادسالگی به سال 232 هجری قمری درگذشت در همان سال که الواثق بالله درگذشت و برای متوکل بن المعتصم بیعت گرفتند. (از معجم الادباء ج 18 ص 204). رجوع به روضات الجنات ص 562 و ابن الندیم و رجوع به جمحی محمد بن سلام... شود
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ چَ)
دهی است از دهستان شبانکارۀ بخش برازجان شهرستان بوشهر، واقع در 33هزارگزی شمال باختر برازجان کنار راه فرعی برازجان به گناوه با 180 تن سکنه. آب آن از چاه تأمین میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
محمد بن هاشم تجیبی. یکی از امرای سرقسطه که در سال 934 میلادی سر از طاعت خلیفه عبدالرحمن الناصر باززد و خلیفه سرقسطه را محاصره کرد و محمد در فشار افتاد و از خلیفه بخشایش خواست و مورد عفو قرار گرفت
لغت نامه دهخدا